نزديک تر ميام...حالا ميتونم صورت ماه تو واضح ببينم...آره خودتي...چه لباس قشنگي...چقد بهت مياد..
چقد آرزو داشته ام من الآن کنارت بودم..الان بايد دستاي من تو دستات ميبود!چي شد يدفه؟نميدونم...
!تو سرم سروصداست...شلوغه..جلو ميام...اشکام...خسته شدم..
کاش خواب بود..حرفات يادم مياد تو عشق مني عزيزم..بدون تو ميميرم..اونيکه مرد منم نه تو..
بازم اشکام..جلوتر ميام..نگات به من مي افته..فقط نگا ميکني..واميستم..ديگه جلوتر نميام..ا
ه اشکاي لعنتي..زير لب...خوشبخت شي..!لبخند ميزني...اشک ميريزم...ديگه منم و اشکام...
خودم تنها..!
چقدرسخته،توچشمای کسی که تمام عشقت روازت دزدیده
وبجاش یه زخم همیشگی روبه قلبت هدیه داده زل بزنی وبجای اینکه لبریزکینه ونفرت بشی
احساس کنی هنوزم دوسش داری.چقدر سخته دلت بخوادسرت روبه دیواری تکیه بدی که یک
بارزیرآوارغرورش همه ی وجودت له شده.چقدرسخته توخیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی
اماوقتی دیدیش هیچی جزسلام نتونی بهش بگی،چقدرسخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک
گونه هات روخیس کنه امامجبورباشی بخندی تانفهمه هنوزم دوسش داری،چقدرسخته گل
آرزوهاتو؛توباغ دیگری ببینی هزاربارتوخودت بشکنی اون وقت
آروم زیرلب بگی گل من
باغچه ی نومبارک!!!!!
نظرات شما عزیزان:
.gif)
پاسخ: خخخخخخخ اجی باشه
وبلاگت خیلی قشنگه
بازم سر بزن
برا تبادلم خبرم کن موافق بودی
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ: لینکی :)
پاسخ: مرسی توهم همینطور
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ: مرسی

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ: مرسی بازم بیا
............@@@@@@@@@
...............@@@@@@@@@
....................................@@
....................@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
....................@@@
......................@@
..................................................
@@@...............................@@@
@@@................................@@@
@@@@@@@@@@@@@@@@@
...@@@@@@@@@@@@@@
..................@@...@@
..................@@...@@
......................@@
......................@@
............................
...............@@@@
.............@@.......@
................@@@@@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
............................@@
..............................@
پاسخ: چشــــــــــــــــــــــــــــــم اومدممممم :)
پسری تومدرسه دخترونه درس میخونی؟خخخخ
پاسخ: سلام داداش واااااااااااااااااااای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااا یعنی تو نفهمیدی من پسرم یا دختر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ا خدااااااااااا شکرت

دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند شریعتی
پاسخ: خیلی جالب بود :)

پاسخ: ممنونم

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
پاسخ: وااااااای سلام ببین کی اینجاااااااااس الهه مرده شورتو ببرن چرا ی خبر ازم نمیگیری؟ بابا مدرسه که داره باز میشه6روز دیگس بعد مدرسه قرار بزاریم بریم تلکا یا هرجا ببینمت پفتال دلم واست اندازه کون مورچه شده خخخخخخ ولش بابا اینکار واسه اینه قید همه چیوزدم بیخیال حالا ووووووووووی بیام خونتون؟چندشنبه؟زودتر بگو که ب مامان اینام بگم بیام بوووووووووس
پاسخ: سلام ممنونم. نه عزیزم خیلیم خوبم اصلا مشکلی ندارم :)

.gif)
پاسخ: چی میگی علی ول کن تورو خدا من خوبم نگران نباش :)

سلام . دلم برات خیلی تنگ شده بود
پسرک از شادی تو پوست خود نمی گنجید...
راست میگفت ...خیلی وقت بود که ندیده بودش..
دلش واسش یه ذره شده بود..
تو چشای سیاهش زل زد همون چشمایی که وقتی ۱۶سال بیشتر نداشت
باعث شد تا پسرک عاشق شود و با تهدید و داد و هوارو عربده بالاخره کاری کرد که باهم دوست شدن
دخترک نگاهی به ساعتش کرد و میون حرفای پسرک پرید و گفت:
من دیرم شده زودی باید برم خونه...
همیشه همین جور بوده هر وقت دخترک پسرک را میدید زود باید بر میگشت...
پسرک معطل نکرد و کادویی که برای دخترک خریده بود رو با کلی اشتیاق به دخترک داد
دخترک بی تفاوت بسته را گرفت و تشکری خشک و خالی کرد...
حتی کنجکاویی نکرد داخل بسته رو ببیند پسرک خواست سر سخن روباز کند که دخترک گفت :
وای دیرم شد..من دیگه برم خداحافظ...
خداحافظی کردند و پسرک در سوک لحظه جدایی ماتم گرفت و رفتن معشوق را نظاره کرد ....
دخترک هراسان و دل نگران بود...
در راه نیم نگاهی به بسته انداخت ...یه خرس عروسکی خوشگل بود..
هوا دیگه داشت کم کم سرد میشد
وسرعت ماشین هاییکه رد میشدند ترس دخترک رو از دیر رسیدن بیشتر میکرد
پسره مثل همیشه ۵ دقیقه تاخیر داشت
اما بازم مثل همیشه ریلکس بود...دخترک سلام کرد و پسر پاسخ گفت
دخترک بی درنگ بسته را به پسر داد و نگاه پر شوقش را به نگاه پسر دوخت.
پسر نیم نگاهی به بسته انداخت و گفت: مرسی...
بسته را باز کرد و ناگاه چشمش به نامه ای افتاد که عاشق خوش خیال دخترک برای او نوشته بود...
لبخندی زد و به روی خود نیاورد...
چند دقیقه ای را با هم سپری کردن
و باز مثل همیشه خداحافظی و نگاه ملتمس عاشقی که از لحظه ی وداع بیزار است..
این بار دخترک عاشق بود و پسره معشوق او..
معشوقی که شاید جسم اون سر قرار با 5 دقیقه تاخیر حاضر شده بود ،
اما دلش از لحظه اول جای دیگه ای بود ........
کمی آن طرف تر صدای جیغ لاستیکی دخترک و پسر را متوجه نقطه ای در آن طرف کرد..
پسرکی در زیر چرخ های ماشین جان می داد
و آخرین نگاهش دوخته شده به معشوقه ای بود که به او خیانت کرده بود
پاسخ: دمت گـــــــــــــــــــرم عالی بود کاش ادرسی از خودت میدادی
برچسبها: